پرتال -اخبار و آگهی استخدام و دانشگاه

این سایت وابسته به هیچ سازمانی نیست

پرتال -اخبار و آگهی استخدام و دانشگاه

این سایت وابسته به هیچ سازمانی نیست

روش مطالعه کانیها

روش مطالعه کانیها
 
حالت فیزیکی :
انواع رخ (Cleavage )  
کامل (Prefect cleavage ) :درصورتی که کانی به راحتی و به صورت صفحات نازک با سطوح صاف و و صیقلی بشکند می گویند که داری رخ کامل است . مانند میکا و ژیپس .                                                                                          
 
خوب:Good cleavage) ) هرگها کانی در امتداد سطوح معینی بشکند و سطوح صاف ایجاد کند در آن صورت می گویند که دارای رخ خوب است , در این کانیها همواره کانی در جهات سطوح رخ می شکند و سطوح شکست ناهموار ندارد . مانند کلسیت , نمک طعام , گالن .
 
 مشخص : (Distinct cleavage) کانیهائی که دارای این نوع رخ هستند گاهی در جهات رخ و به صورت سطوح صاف و صیقلی میشکنند و گاهی با ایجاد سطوح ناهموار می شکنند مانند : فلدسپاتها , آمفیبولها . 
 
 ناقص : (Imperfect cleavage ) دراین نوع رخ ؛سطوح صاف بسیار کم است و عمدتاُ سطوح ناهموار ایجاد     می شود . مانند بریل , آپاتیت .
    
انواع شکستگی (Fracture )     
 صدفی : (Conchoidal ) هرگاه سطح حاصل از شکستگی به صورت یک سطح صاف و مقعر که شبیه به سطح داخلی صرف دو کفه ایها است باشد به نام شکستگی صدفی نامیده می شود مانند شکستگی سنگ شیشه و کالسدوئن.
 
 رشته ای : ( Fibrous ) در این نوع شکستگی محل شکستگی مانند شکسته شدن چوب است و حالت رشته ای دارد . این نوع شکستگی در تومولیت و آکتینولیت دیده می شود .
 
 مضرس : ( Hackly ) دراین حالت سطح شکستگی حالت داندانه ای و تیز دارد . این شکستگی در اغلب عناصر طبیعی مانند : طلا , مس , پلاتین دیده می شود .
 
 ناهموار : ( Uneven ) در این توع شکستگی سطح ناهموار و زبری ایجاد می شود . این حالت در کانیهای سولفیدی ,آپاتیت و کاسیتریت دیده می شود . 
 
 
 
چگالی : (Specific ) جرم یک سانتیمتر مکعب از هر جسم
درجه سختی : سختی عبارت است از مقاومتی که هر کانی در مقابل خراش سایر کانیها و اجسام از خود نشان می دهد .
 
 
رنگ : ( Color )
در مطالعه کانیها اولین چیزی که توجه را جلب می کند رنگ آنها است . کانیها دارای رنگهای متنوعی هستند . بعضی از کانیها دارای رنگهای مشخصی هستند و به وسیله رنگشان تشخیص داده می شوند.
 
ایدیوکروماتیک :  ( Idio chromatic ) کانیهای خود رنگ را گویند . رنگ این کانیها به دلیل ترکیب شیمیائی یا ساختمان داخلی آنها است و همواره ثابت است مانند سبز مالاکیت یا رنگ آبی در لازوریت .
 
آلوکرماتیک : ( Allo chromatic ) کانیهای دگر رنگ را گویند . این نوع رنگ بدلیل وجود ناخالصی در کانی به وجود می آید و با توجه به انواع ناخالصی ؛ تنوع رنگی نیز دیده می شود . مثل کانی کوارتز که به رنگهای متنوعی دیده میشود .
 
پزوروکرماتیک : (Pesudo chromatic ) کانیهای دارای رنگ کاذب را گویند . این نوع زنگ در اثر انعکاس نور در سطوح مختلف کانیهای شفاف یا نیمه شفاف اینجاد می شود ؛ بدین صورت که شعاعهای نوری پس از برخورد به سطوح کریستالی کانیها در جهات مختلف منعکس می شوند و در نتیجه تداخل آنها رنگهای متفاوتی به چشم می خورد .  مثل کانی لابرادوریت . در بعضی از کانیها مانند کالکوپریت تداخلی از چند رنگ به صورت رنگین کمان منعکس می شود .
 
رنگ خاکه : ( Streak ) کانیهائی که سختی آنها خیلی زیاد نیست در اثر سایش بر روی چینی بدون لعاب مقداری خاکه یا پودر از خود به جای می گذارند که دارای رنگی متفاوت با رنگ خود کانی است که این اثر را رنگ خاکه گویند.
 
انواع جلا  
 فلزی : ( Luster ) این نوع جلا در کانیهائی که نور را از خود عبور نمی دهند و تماماُ منعکس می کنند دیده   می شود مانند کانهای فلزی مثل : گالن , هماتیت و طلا.
 
نیمه فلزی : ( Sub metallic ) در این نوع کانیها که نور را از خود عبور نمی دهند مقدار انعکاس نور کمتر از حالت قبلی است مثل : ماگنتیت , پیرولوزیت , کرومیت و . . 
 
شیشه ای : ( Vitreous ) کانیهای مانند شیشه که نور از آنها عبور میکند دارای این نوع جلا هستند مثل : لیمونیت , کوارتز , باریت و . . .
 
نیمه شیشه ای : (Sub vitreous ) در کانیهائی که مقدار نور عبوری از آنها کمتر از شیشه است دیده می شوند مثل : کلسیت , آلونیت و . . . 
 
صمغی : ( Resinous ) این حات از جلا شبیه صمغ است مثل : بلاند , آپاتیت , ارپیمان , رآلگار و. . . 
 
چرب : ( Greasy ) در این حالت جسم چرب نیست ولی حالت چربی دارد مثل : کوارتز , تالک , اپال و تورمالین نیز تا حدی داری جلای چرب می باشند .
 
مرواریدی : ( Pearly ) در انی حلت جسم جلائی مانند مروارید دارد مثل : سلستیت , دولومیت و . . .
 
الماسی : ( Adamantine ) در کانیهائی که شکست نور زیاد دارند این نوع جلا دیده می شود مثل : سروزیت , مالاکیت , اسفالریت و . . .
 
 ابریشمی : ( Silky ) در اثر تجمع رشته های نازک بعضی از کانیهای این نوع جلا به وجود می آید مثل : آزبست , هورنبلند , الکسیت و . . .
 
 
شفافیت (Transparency )   
 شفاف : ( Transparent ) کانی نور را کاملا از خود عبور میدهد و میتوان از پشت آن اشیاء را دید مثل: ورقه نازک ژیپس یا کوارتز.
 
 کدر : کانی نور را از خود عبور نمی دهد مثل مگنتیت , گالن و . . .
 
 نیمه شفاف : ( Translucent ) کانی نور را خود عبور می دهد ولی از پشت آن اشیاء دیده نمی شوند مثل : کوارتز ناخالص , هالیت و . . .
 
 اندک شفاف : ( Sub translucent ) نور از ورقهای نازک کانی عبور می کند مثل : فلوریت , پلاژیوکلاز , . . .
 
 
ضربه پذیری : ( Tenacity )
رفتار کانیها در مقابل ضربه های وارده به آنها می باشد که شامل چهار قسمت می باشد:
 
شکننده : ( Brittle ) که در اثر ضربه خرد می شوند مثل : گوگرد .
 
چکش خوار : ( Malleable ) که قابلیت چکش خواری را دارا می باشد مثل : کانیهای فلزی چون طلا , مس و . .
 
برش پذیر : ( Sectile ) که توانایی برش خوردگی را دارا می باشند مثل : ژیپس .
خم پذیر : ( Flexible ) که قابلیت ارتجاء را دارا می باشند مثل : میکا .  
 
ماکل : ( Twinning ) هنگامی که دو یا چند بلور از یک کانی بخصوص ؛ یا دو کانی متفاوت که دارای ساختمان بلور شناسی مشابه باشند چنان که عناصر تقارن   ( صفحه تقارن , محور تقارن و غیره ) اضافی ایجاد کنند , ماکل نامید می شود .
 
انوع ماکل :
تماسی : که به دو قسمت ساده و پلی سسنتتیک ( چند گانه )
تقسیم می شود
 
تداخلی : که به دو قسمت ساده و صلیبی تقسیم می شود
 
بو : از روی بوی بعضی از کانیها نیز تا حدی می توان نوع آنها را تعیین کرد مثلا : ارپیمان , گوگرد و به طور کلی کانیایی از این نوع بوی تند گوگرد را می دهند یا کلسیت مرطوب بوی خاصی مثل مورداب را می دهد .
 
مزه : (  Taste  ) مزه کردن کانیها در بسیاری موارد درست نیست و حتی ممکن است خطرناک نیز باشد ولی تا می توان از این طریق نوع کانی را تعیین کرد مثلا : هالیت طعم شوری دارد یا آلونیت  (زاج سفید) طعم ترش و گسی را داراست .
 
خواص رادیواکتیویته : (  Radioactivity ) بعضی از کانیها دارای خواص رادیواکتیویته هستند که از لحاظ انرژی زایی دارای اهمیت زیادی هستند مثل : اورانیت و تورتیت    (برسی این خاصیت توسط دستگاه رایواکتیوسنج یا شکارشگر گایگر صورت می گیرد )
 
خاصیت لومینسانس : ( Luminescence ) هرگونه تابش پرتو نورانی توسط یک کانی تحت  تاثیر عموامل محرکه خارجی لومینسانس نامیده می شود . معمولا در ایجاد لومینسانس ناخالصیهائی که به نام فعال کننده نامیده می شوند دخالت دارند مثل : کالومل ( Calomel )
 
خاصیت فتولومینسانس : ( Photoluminescence ) اگر لومینسانس بر اثر تحریک کانیها با نور مرئی و یا پرتو فرابنفش پدیدار شود به نام فتولومینسانس نامیده می شود مثل : پیروفیلیت ( Pyrophylite )
 
خاصیت کاتولومینسانس : ( Cathodoluminescence ) اگر عامل محرکه پرتوهای کاتدیک یا پرتوx   باشد به نام کاتدولومینسانس خوانده می شود مثل : گیبسیت        Gibbsite )  )
 
خاصیت تریبولومینسانس : (Tribolumivescence ) گاهی پدیده لومینسانس بر اثر ضربه ایجاد می شود که به نام تریبولومینسانس نامیده می شود مثل : کوارتز          ( Quartz )
 
خاصیت الکتولومینسانس : (  Electroluminedcenec ) گاهی اثر جریانات الکتریکی بر لومینسانس موثر است که به آن الکترولومینسانس گفته می شود .
 
خاصیت کریستالولومینسانس : (  Crysthlloluinescence ) گاهی رشد و تشکیل کانی جدید نیز با تایش نور همراه است و بنام کریستالو لومینسانس خوانده می شود
 
خاصیت ترمولومینسانس : ( Thermoluminescence ) گاهی در اثر حرارت کانیها خاصیت لومینسانس از خود نشان می دهند که در این صورت پدیده را ترمو لومینسانس گویند مثل : آپاتیت ( Apatite )
 
خاصیت فلوئورسانس : ( Fluorescence ) اگر تایش پرتو نورانی با حذف عامل محرکه قطع شود پدیده را فلوئورسانس گویند .
 
خاصیت فسفرسانس : (  Phosphorescence ) اگر پس از قطع عامل محرکه تابش پرتو نورانی برای مدتی ادامه داشته باشد این خاصیت را فسفرسانس گویند .
 
خاصیت پیروالکتریسیته : ( Pyroelectricity ) کانیهایی که در اثر حرارت دادن و یا سرد کردن دارای بارهای الکتریکی می شوند را گویند . بارهای الکتریکی دو سر این کانیها مخالف همدیگر می باشد همچنین بارهای الکتریک هر قطب بر اثر سرد کردن مخالف با بارهای الکتریکی آن قطب بر اثر حرارت دادن است. از این خاصیت برای تبدیل انرژی حرارتی به انرژی الکتریکی بخصوص بهره برداری از انرژی خورشیدی استفاده می کنند . تورمالین یکی از کانیهایی است که دارای خاصیت پیروالکتریسیته می باشد.
 
خاصیت پیزوالکتریسته :  ( Piezoelectricity ) بعضی از کانیها بر اثر فشارها و یا کششهای مکانیکی در جهات معینی دارای بارهای الکتریکی می شوند که در دو طرف کانی این بارها مخالف یکدیگرند هستند . مثلا کوارتز بر اثر فشار مکانیکی در جهت محور x  و یا کشش در جهت محور y دارای بار الکتریکی مخالف در دو سر کانی و در جهت محور c می شود و اگر جهت فشار یا کشش را عوض کنیم بارهای دو سر بلور تغییر می کند .
 
خواص مغناطیسی : ( Magnetic property ) وجود خاصیت مغناطیسی در بعضی از کانیها باعث جذب شدن آنها توسط آهنربا می شود مثل : مگنتیت , پیریت و آهن . ( در بعضی مواقع به علت کم بودن خواص مغناطیسی برای برسی این خاصیت از دستگاه ماگناتومتر استفاده می شود. ) 
Article:
http://ali.blogfa.com/post-22.aspx
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد