تهدیدات مکرر غرب؛ آزمونِ آزموده! |
سرمقاله چند هفتهای است که تهدیدات غرب و در رأس آن آمریکا، علیه ایران افزایش چشمگیری یافته است. البته جمهوری اسلامی ایران و ملت قهرمان عادت کردهاند که طی چند سال اخیر که موضوع فعالیتهای هستهای ایران در مجامع بینالمللی در دست بررسی بوده، هرگاه که به نقطه حساسی برای تصمیمگیری میرسد، شاهد اینگونه تهدیدات باشند و البته همه به خوبی میدانند که یکی از اهداف اصلی این تهدیدات تأثیرگذاری بر مجامع بینالمللی است تا تحت این فشارها تا جایی که ممکن است دست از حقیقت برداشته و با حمایت از مواضع غیر منطقی، خصمانه و ظالمانه آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و از آن بدتر، تهدید امنیت جهانی نمایند. اخیراً هم که آقای بوش پا را از این فراتر گذاشته و در کمال وقاحت اعلام میکند که فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران - که خود آن را توسعهطلبیهای ایران میخواند - میتواند آغازگر جنگ جهانی سوم باشد! ادعایی پوچ و مضحک که حتی دانشآموزان ابتدایی را نیز به تمسخر وا میدارد؛ چرا که آنها نیز میدانند که هر دو جنگ جهانی اول و دوم را غربیهای به اصطلاح متمدن و انساندوست و دقیقاً با اهداف توسطهطلبانه به راه انداختهاند که حاصل آن ویرانی نیمی از جهان و کشته شدن دهها میلیون نفر انسان بیگناه بوده است. نکته جالب توجه و قابل تأمل در این تهدیدات جدید، موضع یکی از کشورهای اروپایی است که خود را مهد آزادی و حقوق بشر میداند و در عین حال با پیشی گرفتن از آمریکا، تهدیداتی به مراتب شدیدتر و صد البته بیمحتواتر را علیه ایران اعلام میکند. گویا سردمداران جدید این کشور که از طرفداران پر و پا قرص صهیونیسم بینالملل میباشند و با حمایت مستقیم و بیچون و چرای آمریکا و رژیم صهیونیستی به قدرت رسیدهاند، فراموش کردهاند که زمانی دولت آنها از طرفداران و حامیان اصلی رژیم بعثی عراق بوده و از هیچگونه حمایت تسلیحاتی، مالی، سیاسی و تبلیغاتی از این رژیم فروگذار نکردند، ولی سرانجام ناگزیر شدند به همراه سایر حامیان صدام سر تسلیم در مقابل ملت بزرگ ایران فرود آورند. چه کسی میتواند حمایتهای بیدریغ اینان از رژیم بعث عراق و شخص صدام حسین را فراموش کند و حال آنکه اگر حمایتهای تمام نشدنی آنها از صدام نبود، در همان سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی، ملت قهرمان ایران صدام و رژیم بعث را از اریکه قدرت به زیر میکشید و مردم دو کشور ایران و عراق، منطقه و جهان این همه مصیبت را پس از آن سالها تحمل نمیکردند. جالب اینجاست که سردمداران این کشور اروپایی پس از مخالفت اتحادیه اروپا با طرح پیشنهادی آنها مبنی بر تشدید تحریمها علیه ایران، قصد خود را مبنی بر تحریم یکجانبه کشورمان اعلام کردهاند که این ادعا مضحکتر از ادعای طنزآمیز اولی است. متأسفانه مجال کندوکاو و موشکافی دقیق برای اثبات پوچی و بیمحتوایی تهدید این دولت اروپایی در این مقال وجود ندارد و فقط یادآوری یک نکته را کافی میدانیم و آن اینکه، ارتش این کشور طی یک قرن اخیر هیچ افتخار نظامی جز سرکوب مردمی مظلوم، فقیر، پابرهنه و آزادیخواه در ویتنام، الجزایر و تعداد زیادی از کشورهای عقب مانده آفریقایی در پرونده خود ثبت نکرده و البته در جنگ جهانی دوم نیز با یک هجوم به اشغال آلمان نازی درآمده است! و اما آمریکا که چند سال خطر هستهای ایران را در گوش جهانیان فریاد کرده، امروز ناامید از همراهی آنها، اتهام دیگری را برجسته میسازد تا به این ترتیب حس ترحم و همدردی شهروندان آمریکایی و احتمالاً شهروندان سایر کشورها را به نفع خود جلب نماید. دولت آمریکا ادعا میکند که جمهوری اسلامی ایران با حمایت از شورشیان عراق، حدود 200 هزار نفر نیروی نظامی مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات را به استیصال کشانده است. هرچند این موضوع نیز ادعایی پوچ و بیاساس است، اما آیا دولت آمریکا نمیداند که با چنین اتهامی، ضعف و ناتوانی خود را در برابر ایران اسلامی به اثبات میرساند؟! اگر جمهوری اسلامی ایران قادر است با صرف اندکی از توان نظامی خود اینگونه آمریکا را مستأصل کند، پس در این صورت چه جایی برای تهدید ملت سلحشور و قهرمان ایران که امروز قویتر از هر زمان دیگری است، باقی میماند؟ واقعیت این است که آمریکاییها، خود بهتر از هرکس به دروغ بودنها ادعا و اتهامات خود واقفند و در عین حال بهتر از هرکس دیگر از اقتدار و توانایی ملت و نیروهای مسلح ایران اسلامی آگاهی دارند و میدانند که نباید آزموده را آزمود؛ چرا که آزموده را آزمودن خطاست! |