این فرد علی رغم آنکه ضربان قلب دارد، در ثبت امواج مغزیاش هیچ موجی دیده نمیشود.
ضربان قلب وی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و اقدامات نگهدارنده ادامه مییابد تا اعضای اهدایی برای پیوند در شرایط مطلوب حفظ شوند.
مرگ مغزی پایان زندگی یک فرد است، در حالی که اعضای پیوندی این فرد، قادر خواهند بود جان چندین نفر را نجات بخشند. عمدهترین علت کمبود عضو پیوندی و عدم دسترسی آسان به آن، وجود باورها و ظهور نگرشهای نادرست عمومی در رابطه با اهدای عضو است. انسانها هیچ وقت نتوانستند یا نخواستند خود را به جای یک بیمار نیازمند عضو پیوندی قرار دهند و دردها و رنجهای جانکاه آنان را حس کنند. فقط موقعی با این دردمندان همصدا میشوند که کار از کار گذشته و خدای ناکرده، خودشان بهصورت بیماری اورژانسی نیازمند درمان عمل جراحی هستند. در صورتی که اگر ما دریابیم هر یک از ما هیچوقت نمیتوانیم خود را از سایرین جدا بدانیم و چه بسا خود روزی به عضو پیوندی نیازمند شویم، همواره خواهیم کوشید دیگران را با اهدای عضو خویش تشویق کنیم. اما تا هنگامیکه اهدای عضو به بانک فرآوردههای پیوندی کشور به باور عمومی مردم نرسد و ضرورت آن از سوی همه هموطنان احساس نشود، چنین کم و کاستیهای دردآوری همچنان باقی خواهد بود.
دین مبین اسلام، اهمیت فوقالعادهای برای نجات جان انسانها قائل است. چنانچه در قرآن کریم سوره مبارکه مائده آیه 32 به تصریح اشاره شده است هرگاه کسی باعث بقای نفسی شود، مانند آن است که باعث نجات جان تمام انسانها شده است.
پروتکل تعیین مرگ مغزی
مرگ مغزی توقف پایدار و برگشت ناپذیر همه اعمال مغز است. در این وضعیت، هیچگونه امیدی برای برگشت فعالیت مغز آسیب دیده وجود ندارد و فرد دچار مرگ مغزی هرگز قادر به زندگی دوباره نخواهد بود. فرد دچار مرگ مغزی بدون کمک دستگاه نمیتواند نفس بکشد، مردمکهایش پاسخ به نور ندارند، به تحریک دردناک عکسالعمل نشان نمیدهد، دستگاه گیرنده امواج مغزی هیچگونه موجی را از مغز وی ثبت نمیکند و خط صاف رسم مینماید. به علاوه، مرگ مغزی نشانههای متعدد دیگری دارد که از طریق آنها و معاینات تکمیلی به تشخیص قطعی میرسند. مرگ مغزی معمولا بعد از صدمه شدید به سر، خونریزی مغزی، سکته یا نرسیدن طولانی مدت اکسیژن به مغز اتفاق میافتد.
مرگ مغزی عبارت است از قطع غیرقابل بازگشت تمامی فعالیتهای مغزی کورتیکال، ساب کورتیکال و ساقه مغزی به طور همزمان منطبق با شرایط و مشخصههای بالینی.
شرایط تلقی مرگ مغزی سه مورد است: الف بیمار در اغمای عمیق باشد. ب قطع کانال تنفس و قطع تنفس خود بهخودی که موجب وابستگی و نیاز قطعی به دستگاه تنفس مصنوعی شده است. ج با اقدامات معمول علت اغما تا حتیالامکان مشخص شده باشد.
بررسیهای بالینی لازم عبارتند از: الف نبود حرکات خودبهخودی و پاسخ ندادن به شدیدترین تحریکات دردناک. ب فقدان بازتابهای ساقه مغز. ج قطر مردمکها ثابت بوده و به تحریکات نوری با شدتهای متفاوت پاسخی مشاهده نشود. د نبود واکنش چشمی دهلیزی.
کلیه یافتههای بالینی و آزمونها باید به مدت 24ساعت بدون تغییر بماند.
پزشکان تعیینکننده مرگ مغزی که تکمیلکننده مرگ مغزی (برگه مخصوص تایید) هستند، شامل دو پزشک متخصص نورولوژی یا یک متخصص نورولوژی و یک متخصص جراحی مغز و اعصاب است که هر کدام جداگانه بیمار را معاینه و بررسی میکنند و برگه مخصوص را تکمیل و امضا مینمایند. همچنین برگه مخصوص توسط یک پزشک متخصص بیهوشی و پزشک نماینده سازمان پزشکی قانونی کشور امضا میشود.
تبصره1. درخصوص کودکان زیر 5 سال زمان نگهداری بیمار تحت دستگاه تنفس مصنوعی حداقل 72 ساعت است.
تبصره2. شروع بررسی مرگ مغزی با درخواست پزشک معالج و از طریق مشاوره پزشکی انجام میگیرد.
تبصره3. فرم ضمیمه درخصوص هر مرگ مغزی باید تکمیل و به مرکز مدیریت و پیوند بیماریهای خاص ارسال شود.
آزمونهای تشخیصی
سیتیاسکن مغز که ممکن است موارد غیرطبیعی را نشان دهد، مانند خونریزی، سکته، صدمات مغزی یا تورم شدید مغز یا ادم مغزی.
الکتروآنسفالوگرافی()EEG یا نوار مغز که در آن فعالیت الکتریکی مغز ثبت میشود. اگر مرگ مغزی اتفاق افتاده باشد، این آزمون هیچ فعالیتی را نشان نمیدهد.
تزریق رادیونوکلئید که در این آزمون وقتی مغز از کار افتاده باشد، هیچ ماده رادیواکتیوی در مغز برداشت نمیشود. این آزمونها ممکن است برای تایید مرگ مغزی انجام شود.
این آزمونها ممکن است همراه با معاینات بالینی برای اثبات مرگ برگشتناپذیر مغز و ساقه مغز انجام شود. اما به طور کلی همه این آزمونها برای مشخص شدن مرگ مغزی نیاز نیست.
آیا تا به حال موردی از بیماران مرگ مغزی وجود داشته که به حال اول و زندگی برگردد؟
خیر. اگر شنیدید فردی دچار مرگ مغزی بوده و دوباره بهبود پیدا کرده است، بدانید که مسلما آن فرد دچار مرگ مغزی نبوده، بلکه در کمای عمیق بوده و لغت مرگ مغزی به اشتباه درخصوص وی استفاده شده است. تشخیص این دو حالت از یکدیگر، به وسیله معاینه کاملا امکانپذیر است که این معاینات بهصورت دقیق و در چند مرحله توسط حداقل 5 متخصص بررسی و تایید میشود.
اغما کاهش اعمال مغز است. در اغما احتمال برگشت هوشیاری وجود دارد، ولی در مرگ مغزی، همه فعالیتهای مغز برگشت ناپذیر است و شانسی برای بهبودی پس از مرگ مغزی وجود ندارد. در حالت اغما شخص ممکن است برای مدت طولانی زنده بماند ولی در مرگ مغزی، فرد حتما بعد از چند ساعت یا در نهایت چند روز فوت خواهد کرد.
چرا قلب فرد دچار مرگ مغزی هنوز میتپد؟
قلب به دلیل خودکار بودن در صورت داشتن اکسیژن تا مدتی به کار خود ادامه میدهد، ولی یک دستگاه تنفس مصنوعی باید اکسیژن کافی را برای ادامه ضربان قلب فراهم کند. قلب بدون این کمکهای مصنوعی از حرکت خواهد ایستاد. حتی با وجود همه این تجهیزات نیز قلب را تا مدت زیادی نمیتوان زنده نگه داشت. این مدت از چند ساعت تا چند روز ممکن است طول بکشد.
مرگ مغزی و پیوند اعضا
مرگ مغزی، یعنی نرسیدن اکسیژن یا جریان خون به مغز، ولی اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیهها یا کبد تا مدتی زنده و قابل پیوند هستند. این ارگانها، درصورت اقدام بموقع، میتوانند در بدن شخص دیگری بهوسیله پیوند اعضا استفاده شوند. با این حال، تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی شروع میشود. به همین سبب است که فرآیند پیوند اعضا بایدهرچه زودتر انجام شود. بعضی از اعضای بدن مثل قلب در یک فرد مرده که تنفس و گردش خونش با دستگاه و به طور مصنوعی نگهداری شده باشد، قابل پیوند زدن است. پیوند عضو معمولا بعد از تایید مرگ کامل مغز انجام میشود و اعضای فرد مرده برای پیوند زدن نگهداری میشود. همه اهداکنندگان عضو از نظر ایدز و هپاتیت و یک سری بدخیمیها مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
هرکسی در هر سنی میتواند در صورت بروز مرگ مغزی و وصیت قبلی با رضایت بستگان در زمان مرگش، اهداکننده عضوباشد. شرایط پزشکی فرد در زمان مرگ مغزی، تعیین کننده قابلیت وی برای اهدای عضو خواهد بود.
اعضای اهدایی برای پیوند، توسط خانواده فرد یا براساس وصیت خودش تعیین میشوند. پس از انجام عمل پیوند نیز، مرکز مدیریت پیوند به خانواده دهنده اعلام میکند که از میان اعضایی که آنها اهدا کردهاند، کدام یک به پیوند رسیده است.
هیچ مبلغی به خانواده دهنده تعلق نمیگیرد و اهدای عضو فقط با قصد رضایت حق تعالی و کمک به همنوعان انجام میشود. از این روست که اهداکنندگان عضو و خانوادههایشان مورد احترام و تکریم جامعه قرار میگیرند. همانطور که هیچ وجهی به خانواده دهنده داده نمیشود، هیچگونه وجهی نیز بابت اعضای پیوندی از گیرنده دریافت نمیشود.
اهدای عضو براساس قانون <پیوند اعضای بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان مسلم است>، مصوب 17/1/1379 مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، کاملا قانونی است. آیین نامه هیات وزیران نیز نحوه اجرای آن را تبیین کرده است. همچنین اهدای عضو از نظر شرعی نیز مشکلی ندارد.
متاسفانه در حال حاضر امکان انتقال بیمار مرگ مغزی یا عضو اهدایی از کشورهای دیگر به ایران وجود ندارد.
مراحل اهدا و پیوند عضو
مراحل اهدای عضو:
1 - شناسایی و ارجاع مرگ مغزی
2 - ارزیابی و مراقبت از اهدا کننده
3 - رضایت
4 - حفظ زیستپذیری اعضا
5 - بازیافت اعضا
مراحل پیوند عضو
1 - ثبت نام بیماران نامزد دریافت عضو پیوندی پس از تایید پزشک مربوط
2 - معرفی بیماران به آزمایشگاه مرجع واحد فراهمآوری اعضای پیوندی برای انجام آزمایشهای بافتی سرولوژیک
3 - ارسال اطلاعات بیمار نیازمند به مرکز مدیریت پیوند و بیماریهای خاص
4 - قرار گرفتن بیمار در فهرست بیماران نامزد پپوند عضو
5 - فراخوانی بیمار و گروه پزشکی پیوند در صورت فراهم شدن عضو پیوندی مناسب با نیازهای بیمار
6 - آمادهسازی بیمار برای انجام پیوند در صورت فراهم شدن عضو پیوندی
چه اعضا و بافتهایی قابل اهدا هستند؟
اعضای قابل اهدا قلب و ریهها، کبد و رودهها، لوزالمعده و کلیهها هستند. علاوه بر این اعضا، برخی از بافتهای بدن نیز قابلیت پیوند دارند. با اهدای قرنیه میتوان بینایی را به فردی که دچار صدمه شدید به چشم شده بازگرداند. تاندون و غضروف باعث بازسازی اعضای آسیبدیده میشوند. پیوند استخوان میتواند مانع قطع عضو در سرطان استخوان شود. دریچه قلب برای کودکان با بیماری مادرزادی دریچهای و بزرگسالان با دریچه آسیب دیده به کار میرود. پیوند پوست نجاتبخش بیماران با سوختگی شدید است. پیوند مغز استخوان تنها درمان ممکن در بعضی از سرطانهای خون است. برخلاف عضو، بافت میتواند تا 24 ساعت بعد از مرگ فرد اهدا شود و حتی میتوان آن را برای مدتهای طولانی ذخیره کرد. بعد از مرگ کامل به صورت طبیعی نیز تا 48 ساعت نسوجی مانند قرنیه، دریچه قلب، استخوان و تاندون قابل اهدا هستند.
نتایج
در تجزیه و تحلیل مساله برداشت عضو از مردگان مغزی و به منظور پیوند به بیماران نیازمند، میتوان نتیجه گرفت که این عمل نه تنها از نظر شرعی اشکالی ایجاد نمیکند، بلکه براساس فتوای برخی از مراجع عظام شیعه امری واجب و ضروری است و براساس برخی فتواهای دیگر جایز است و برحسب فتوای قرآنی کسی که انسانی را نجات دهد گویا همه انسانها را نجات داده و شاید از سوی دیگر بتوان گفت این مساله؛ فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی و استعانت را در سطح جامعه ترویج میکند.
البته در بررسیهایی که انجام شد با وجود تسهیلات ایجاد شده در این مساله، هنوز زمینه فرهنگی لازم به صورت کامل در سطح جامعه برای اهدای اعضای بدن شخص متوفی از سوی خانوادهها فراهم نیست و بسیاری از آنها حاضر نیستند اعضای بدن عزیز از دست رفتهشان را تکهتکه کنند. (هرچند کشور ایران طبق آمار، طی یک دهه با بیش از 4 هزار مورد پیوند، از نظر پیوند کلیه در منطقه رتبه اول را دارد و همچنین در زمینه پیوند مغز استخوان حائز رتبه سوم است.)
پیشرفتهایی که ایران در زمینه قلب، کلیه و چشم دارد، علاوه بر وجهه و اعتبار علمی کشور در سطح جامعه، موجب جذب سرمایه به داخل کشور میشود و مراجعاتی از خارج برای انجام پیوندهای مختلف به کشور انجام میگیرد.
بنابراین میتوان با آگاه کردن سطح جامعه از طریق رسانههای گروهی، گردهماییها و نمایشگاهها به این موضوع که فرد دچار مرگمغزی امکان ادامه حیات ندارد، در جهت رواج فرهنگ اهدای عضو گامهای اساسی برداشت و با تصویب قانونی فراگیر و روشن از سوءاستفاده احتمالی جلوگیری کرد و بر اعمال پیوند عضو نظارت صحیح داشت.
از دیگر اقداماتی که میتوان برای سهولت این مساله انجام داد، حمایت از خانوادههای افراد اهداکننده، حمایت مالی و اختصاص بودجهای کافی به مراکز پیوند و ایجاد چند مرکز مادر برای انواع پیوندهاست.
منابع:
دکتر امیر شیروانی