ارتش و شکست راهبرد نظامی عراق در جنگ تحمیلی |
از: علی سجادی انصاری حدود ساعت 1400 روز 31 شهریور سال 1359 فرودگاه تهران و چندین فرودگاه، مراکز نظامی و اقتصادی 19 شهر ایران توسط هواپیماهای متجاوز عراقی بمباران شد و این آغاز جنگی بود که هشت سال به درازا انجامید؛ هرچند که در روزهای نخستین، کمتر کسی چنین زمان طولانی را برای آن پیشبینی میکرد. صدام حسین، رئیس رژیم بعثی عراق، با تحریک دشمنان انقلاب اسلامی ایران و در رأس آنان آمریکا، و متأثر از اخبار و اطلاعات عمدتاً ناصحیح که توسط گروهکهای مخالف و معاند نظام دریافت کرده بود و نیز برانگیخته از غرور کاذب و کینهای عمیق، راهبردی را انتخاب کرد که رزمندگان سلحشور ارتش اسلام، فقط به فاصله چند روز پس از آغاز جنگ، شکست آن را به رهبر خودکامه و خود بزرگبین عراق نشان دادند. صدامحسین بر اثر یک ارزیابی کاملاً غلط و اشتباه از توان رزمی نیروهای خود و ایران اسلامی، راهبرد «پیروزی سریع» را انتخاب کرد و اعلام نمود که طی سه روز خوزستان را فتح و آن را از ایران جدا خواهد کرد. اطمینان او به پیروزی چنان بود که از پیش، نقشه های جدیدی از منطقه خوزستان تهیه و نامهایی جعلی چون «الاحواز» به جای «اهواز»، «عبادان» به جای «آبادان»، «محمره» به جای «خرمشهر» و ... را بر روی آنها درج کرده بود. صدام آنچنان مغرور و فریفته قدرت ظاهری و پوشالی ارتش خود و حمایتهای همه جانبه شرق و غرب بود که در آغاز حمله زمینی به مرزهای ایران، شخصاً در پای یک عراده توپ 130 میلیمتری حاضر شد و درحالی که یار دیرین و متحد نزدیکش، ملکحسین پادشاه اردن، او را همراهی میکرد با کشیدن طناب، اولین گلوله توپ را به سوی ایران شلیک کرد تا به زعم خویش، افتخار این پیروزی سریع و آسان را به نام خود در تاریخ جنگهای جهان ثبت نماید. اما تقدیر الهی به گونهای دیگر رقم خورده بود و در سنتهای خداوندی هرگز نصرت و ظفر زورگویان و متجاوزان پیشبینی نشده بود. از آن گذشته، صدام نمیدانست که مشکلات موجود در ارتش ایران - که تا حدودی موجب بر هم خوردن سازمان آن شده بود - آن چنان عمیق نیست که فرزندان این ملت نتوانند در کمترین زمان ممکن خود را باز یابند و نه تنها خود آماده رزم و دفاع گرد، بلکه صدها هزار نفر از فرزندان مؤمن و رشید این مرز و بوم را آماده جانفشانی و دفاع از کیان اسلام و کشور نمایند. اولین پاسخ دندان شکن که چون پتکی بر سر صدام و ژنرالهای او فرود آمد، در بعد از ظهر همان روز 31 شهریور به عراق داده شد؛ زمانی که چندین فروند از جنگندههای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران فقط به فاصله دو ساعت از آغاز تجاوز، پایگاههای کوت و شعیبیه عراق را مورد حمله قرار داده و بمباران کردند و فردای آن روز نیروی هوایی دلاور ارتش اسلام موفق شد با به پرواز درآوردن بیش از 200 فروند هواپیمای جنگنده و شکاری 140 فروند از آنها را از مرز عبور داده و نقاط حیاتی و حساس زیادی را در داخل خاک عراق بمباران کنند. نیروی زمینی ارتش بعث عراق هم هرچند پیشرویهایی را در روزهای نخستین جنگ در داخل خاک ایران انجام داد، اما مقاومتهای سرسختانه و دلیرانه نیروهای ارتش اسلام و داوطلبان شهادتطلب و جانبرکف مردمی، مانع از تحقق راهبرد «پیروزی سریع» ارتش عراق شدند. اگر پیروزی را نیل به اهداف تعیین شده و شکست را عدم دستیابی به آنها بدانیم، بدون کمترین اغراق و گزافهای باید قبول کنیم که عراق حتی در ماه اول، جنگ را باخت؛ چرا که در دستیابی به اهداف خود و بهویژه کسب یک پیروزی سریع و قاطع شکست خورد. و باز بدون کمترین تردیدی باید پذیرفت که در این شکست زودهنگام، ارتش جمهوری اسلامی ایران علیرغم مواجهه با مشکلاتی سنگین و کمرشکن نقشی تعیین کننده ایفا کرده است. نیروی زمینی، هوایی، هوانیروز و حتی نیروی دریایی با بهکارگیری تکاوران خود، به دشمن متجاوز یورش بردند و چنان زخمهای کاری به آنان وارد کردند که ادامه پیشروی برای آن غیرممکن و عراق ناگزیر شد از مناطق اشغال شده پدافند کند و شرایط برای آغاز مرحله دوم یعنی آفند متقابل و اخراج متجاوزین از خاک مقدس میهن اسلامی میسور و مقدور شود. ارتش سرافراز اسلام هم در مرحله سدّ دشمن، هم در مرحله آفند متقابل و اخراج او از خاک کشور و هم در مرحله تعقیب متجاوز به منظور تنبیه او حداکثر توان خود را در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم ملت و رهبر فقید خود نمود. ارتش جمهوری اسلامی ایران، تحت فرماندهیهای الهی و داهیانه حضرت امام خمینی(ره) و با اتکا به ایمان، اعتقاد، دانش و تخصص بالای خود و با پشتیبانی ملت بزرگوار ایران درسی فراموش نشدنی به متجاوزین بعثی داد، درسی که امروز نیز متجاوزین و زورگویان دنیا برای تحمیل تجاوزی دیگر به ایران اسلامی پیوسته آن را مرور کرده و در تصمیم خود درنگ مینمایند. یاد و خاطره همه شهیدان وطن بهویژه 48 هزار شهید گلگون کفن ارتش جمهوری اسلامی ایران گرامی باد برای مقالات بیشتر به موضوع مقالات نظامی یا به جستجو مراجعه نمایید |
تهدیدات مکرر غرب؛ آزمونِ آزموده! |
سرمقاله چند هفتهای است که تهدیدات غرب و در رأس آن آمریکا، علیه ایران افزایش چشمگیری یافته است. البته جمهوری اسلامی ایران و ملت قهرمان عادت کردهاند که طی چند سال اخیر که موضوع فعالیتهای هستهای ایران در مجامع بینالمللی در دست بررسی بوده، هرگاه که به نقطه حساسی برای تصمیمگیری میرسد، شاهد اینگونه تهدیدات باشند و البته همه به خوبی میدانند که یکی از اهداف اصلی این تهدیدات تأثیرگذاری بر مجامع بینالمللی است تا تحت این فشارها تا جایی که ممکن است دست از حقیقت برداشته و با حمایت از مواضع غیر منطقی، خصمانه و ظالمانه آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و از آن بدتر، تهدید امنیت جهانی نمایند. اخیراً هم که آقای بوش پا را از این فراتر گذاشته و در کمال وقاحت اعلام میکند که فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران - که خود آن را توسعهطلبیهای ایران میخواند - میتواند آغازگر جنگ جهانی سوم باشد! ادعایی پوچ و مضحک که حتی دانشآموزان ابتدایی را نیز به تمسخر وا میدارد؛ چرا که آنها نیز میدانند که هر دو جنگ جهانی اول و دوم را غربیهای به اصطلاح متمدن و انساندوست و دقیقاً با اهداف توسطهطلبانه به راه انداختهاند که حاصل آن ویرانی نیمی از جهان و کشته شدن دهها میلیون نفر انسان بیگناه بوده است. نکته جالب توجه و قابل تأمل در این تهدیدات جدید، موضع یکی از کشورهای اروپایی است که خود را مهد آزادی و حقوق بشر میداند و در عین حال با پیشی گرفتن از آمریکا، تهدیداتی به مراتب شدیدتر و صد البته بیمحتواتر را علیه ایران اعلام میکند. گویا سردمداران جدید این کشور که از طرفداران پر و پا قرص صهیونیسم بینالملل میباشند و با حمایت مستقیم و بیچون و چرای آمریکا و رژیم صهیونیستی به قدرت رسیدهاند، فراموش کردهاند که زمانی دولت آنها از طرفداران و حامیان اصلی رژیم بعثی عراق بوده و از هیچگونه حمایت تسلیحاتی، مالی، سیاسی و تبلیغاتی از این رژیم فروگذار نکردند، ولی سرانجام ناگزیر شدند به همراه سایر حامیان صدام سر تسلیم در مقابل ملت بزرگ ایران فرود آورند. چه کسی میتواند حمایتهای بیدریغ اینان از رژیم بعث عراق و شخص صدام حسین را فراموش کند و حال آنکه اگر حمایتهای تمام نشدنی آنها از صدام نبود، در همان سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی، ملت قهرمان ایران صدام و رژیم بعث را از اریکه قدرت به زیر میکشید و مردم دو کشور ایران و عراق، منطقه و جهان این همه مصیبت را پس از آن سالها تحمل نمیکردند. جالب اینجاست که سردمداران این کشور اروپایی پس از مخالفت اتحادیه اروپا با طرح پیشنهادی آنها مبنی بر تشدید تحریمها علیه ایران، قصد خود را مبنی بر تحریم یکجانبه کشورمان اعلام کردهاند که این ادعا مضحکتر از ادعای طنزآمیز اولی است. متأسفانه مجال کندوکاو و موشکافی دقیق برای اثبات پوچی و بیمحتوایی تهدید این دولت اروپایی در این مقال وجود ندارد و فقط یادآوری یک نکته را کافی میدانیم و آن اینکه، ارتش این کشور طی یک قرن اخیر هیچ افتخار نظامی جز سرکوب مردمی مظلوم، فقیر، پابرهنه و آزادیخواه در ویتنام، الجزایر و تعداد زیادی از کشورهای عقب مانده آفریقایی در پرونده خود ثبت نکرده و البته در جنگ جهانی دوم نیز با یک هجوم به اشغال آلمان نازی درآمده است! و اما آمریکا که چند سال خطر هستهای ایران را در گوش جهانیان فریاد کرده، امروز ناامید از همراهی آنها، اتهام دیگری را برجسته میسازد تا به این ترتیب حس ترحم و همدردی شهروندان آمریکایی و احتمالاً شهروندان سایر کشورها را به نفع خود جلب نماید. دولت آمریکا ادعا میکند که جمهوری اسلامی ایران با حمایت از شورشیان عراق، حدود 200 هزار نفر نیروی نظامی مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات را به استیصال کشانده است. هرچند این موضوع نیز ادعایی پوچ و بیاساس است، اما آیا دولت آمریکا نمیداند که با چنین اتهامی، ضعف و ناتوانی خود را در برابر ایران اسلامی به اثبات میرساند؟! اگر جمهوری اسلامی ایران قادر است با صرف اندکی از توان نظامی خود اینگونه آمریکا را مستأصل کند، پس در این صورت چه جایی برای تهدید ملت سلحشور و قهرمان ایران که امروز قویتر از هر زمان دیگری است، باقی میماند؟ واقعیت این است که آمریکاییها، خود بهتر از هرکس به دروغ بودنها ادعا و اتهامات خود واقفند و در عین حال بهتر از هرکس دیگر از اقتدار و توانایی ملت و نیروهای مسلح ایران اسلامی آگاهی دارند و میدانند که نباید آزموده را آزمود؛ چرا که آزموده را آزمودن خطاست! |
از: سرهنگ یعقوب اصلانی
ابتدا لازم است توضیح داده شود که دفاع هوایی
چیست و یا به عبارت دیگر دفاع هوایی را تعریف کنیم. دفاع یا پدافند هوایی
به مجموعه اقداماتی گفته میشود که در آن نیروی کشور مقابلهکننده، هرگونه
مهاجم هوایی به قلمرو هوافضای خود را (هواپیما، موشک و ...) منهدم، یا از
انجام مأموریت خصمانه بازداشته و باعث فرار و یا انهدام آن شود. چنانچه ما
بتوانیم عامل آفندی را منهدم، فراری و یا میزان خسارت را کاهش دهیم، دفاع
هوایی را انجام دادهایم. بخش اول اقدامات فوق (انهدام و فراری دادن) را
«دفاع هوایی عامل» و بخش دیگر آن نظیر اخطار به نیروهای خودی جهت تفرقه و
پناه گرفتن و یا خاموشی را «دفاع غیرعامل» میگویند.
عملیات دفاع هوایی همانند آنچه در طبیعت انسان ملاحظه میشود، دارای مراحل متوالی و متفاوتی به شرح زیر میباشد:
1
– کشف (Detection) : همانطور که هر انسانی برای دفاع و رفع خطر، نیاز به
رؤیت بهموقع دارد و این کار در انسان از طریق چشم، گوش و حس لامسه
میتواند به تنهایی یا توأمان انجام گیرد، در بعد نظامی این کار و پایش
محیط اطراف به رادار محول شده است. مزیت رادار نسبت به چشم انسان این است
که امکان سنجش و بینایی در مسافت بسیار دور را دارد و نیز خسته نمیشود.
2
– شناسایی (Identification): شناسایی به این مفهوم است که تهدید را بهطور
دقیق شناسایی و از دوست یا دشمن بودن و میزان عملیات خصمانه آن آگاه
شویم. در طبیعت ممکن است تهدید، حمله یک جانور وحشی، حمله انسان، سیل و
زلزله را شامل شده و یا اینکه به اشتباه، عامل بیخطری تهدید محسوب شود.
تهدید از نظر نظامی ممکن است شکستن حریم هوایی توسط بالگرد، هواپیما، بمب،
موشک و ... باشد که قبل از هرگونه عکسالعمل مناسب میباید از دوست یا
دشمن بودن آن (Friend or foe/IFF)، میزان عملیات خصمانه، اشتباهی و یا
عمدی بودن آن اطمینان حاصل شده و به عبارت دیگر شناخت لازم از تهدید
بهعمل آید.
3 – تعقیب (Tracking): تعقیب به این مفهوم است که بعد از
اطمینان از خصم بودن متجاوز، آن را کاملاً مد نظر قرار داده و مسیر،
اهداف، چگونگی و دیگر خطرات آن را تحلیل کنیم.
در این صورت یعنی با
تحلیل و ردگیری درست، میتوان با توجه به هدف عامل آفندی و تهدید، نیروهای
خودی رادر وضعیت آمادگی دفاعی قرار داد. در طبیعت نیز این کار توسط انسان
انجام شده و طبیعی است فردی که مورد تهاجم قرار میگیرد، چشم از حریف
مهاجم برنمیتابد تا بتواند آخرین واکنش را نشان دهد. تعقیب لحظهای توپ و
پای پنالتی زن در فوتبال، توسط دروازهبان، مثال دیگری در این زمینه است.
امروزه سه مرحله فوق به صورت خودکار و توسط رادارهای مختلف انجام و نتیجه
به کنترل آتش واگذار میشود.
4 – درگیری و انهدام (Intercept): این
اقدام چهارمین مرحله واکنش به خصم از نظر دفاع هوایی است. این کار در
طبیعت انسانها به صورت مقابله فیزیکی با دست، استفاده از سنگ و چوب و
بهکارگیری هر نوع سلاح دیگر (پدافند عامل) و یا فرار و پنهان شدن (پدافند
غیرعامل) صورت میگیرد. در جنگ و دفاع هوایی، رهگیری با پرتاب موشکهای
دفاع هوایی و ضد موشکی نظیر «آرو» (ساخت اسرائیل)، «پاتریوت» (ساخت
آمریکا) و «300 – اس» (ساخت روسیه) انجام میشود.
در دفاع هوایی موشکی
یا عملیات سپر دفاع هوایی موشکی نیز عیناً لازم است مراحل فوق به ترتیب
اجرا شود. به دلیل ماهیت پرواز موشک و خصوصیات متمایز آن با هواپیما،
امکانات سامانه دفاع موشکی دارای مقدورات گستردهای بوده و به تجهیزات
بیشتر و قویتری نیاز دارند. این سامانهها که بسیار پیچیده هستند، نیاز
به هزینه زیادی نیز دارند که به دلایل اقتصادی و فنی، بسیاری از کشورها
فاقد آن میباشند. عواملی که سامانههای دفاع موشکی یا سپر دفاع موشکی را
با سامانههای پدافند هوایی مخصوص هواپیما متمایز میسازد، (Stand of
Attack) به شرح زیر است:
1 – معمولاً موشکها از نقاط بسیار دور و
بهصورت حمله از دور (Stand of Attack) شلیک میشود و انواع قارهپیمای
آنها (ICBM) بردی بیشتر از 10 هزار کیلومتر دارند.
2 – موشکها دارای سقف پرواز بلندتری هستند. برای مثال، سقف پرواز موشک منیموتمن آمریکا 1000 تا 1100 کیلومتر است.
3
– موشکهای بالستیک از سامانه کنترل و هدایت متفاوتی نظیر هدایت اینرسی –
ستارهای (GPS-Stellar) استفاده میکنند و این باعث سختتر شدن عملیات
پدافندی میشود.
موشکها نسبت به هواپیما دارای سرعت بیشتری هستند و حتی در زمان ورود مجدد به جو (Reentry)، سرعتشان به 8 ماخ میرسد.
موشکها قدرت تخریب زیادی دارند و معمولاً از سرجنگی اتمی مجتمع یا چندین
واحدی استفاده میکنند. بد نیست بدانیم که قدرت تخریب زرادخانه اتمی شوروی
در سالهای 1985 به بعد، با 29 بار نابودی کره زمین برابری میکرد.
این
نوع موشکها به دلیل داشتن سرهای جنگی متعدد (MRV) درصورت شلیک، در مسیر
میانه پرواز که بیش از 20 الی 40 دقیقه طول میکشد، بهصورت انبوه حرکت
میکنند و دفاع در برابر مدلهایی که سرجنگی میتواند یک هدف خاص را دنبال
کند، بسیار مشکل است.
در بخش میانی مسیر، هدفهای کاذبی نیز تولید
میشود که همراه سرهای جنگی واقعی حرکت کرده و تشخیص هدف کاذب از سرجنگی
حقیقی را بسیار مشکل میسازد. لازم به ذکر است، هدفهای غیر واقعی به
هنگام برگشت مجدد به جو، سوخته و از بین میروند.
این تجهیزات آفندی یا
سرهای جنگی، از سطح مقطع راداری (RCS) کمتری برخوردار بوده که این عمل
باعث میشود تا نیاز به راداری خاص داشته و نیز حافظه رادار تقویت گردد.
این
موشکها برای نفوذ به قلمرو هوایی، دارای تجهیزات مخصوص ضد الکترونیک نیز
هستند که پدافند در مقابل آنها را با دشواری مواجه میکند.
نتیجه
اینکه، یک سامانه مخصوص دفاع موشکی یا سپر موشکی نیاز به استفاده از
رادارهای تشخیص اخطار اولیه و ردگیری با برد بسیار بالا (چندین هزار
کیلومتر) را دارد، تا با توجه به دور بودن محل پرتاب موشک، بتواند بهموقع
- که از ضروریات دفاع هوایی است - آنها را کشف کند. لازم به ذکر است، اگر
چه امکان زدن موشک در مراحل پایانی و نزدیک به هدف نیز وجود دارد، ولی از
نظر تاکتیکی لازم است فعالیت دشمن بلافاصله کشف تا امکان عملیات دفاع از
نظر زمان و موقعیت فراهم شود. این رادارها که «oth» نامیده میشود، بسیار
پیچیده و گران قیمت بوده و میتوانند ضمن مراقبت در مسیرهای خارج از دید
مستقیم، ماهوارهها را نیز در فضا کنترل کنند. امکان بهرهگیری از این
رادارها به عنوان دیگر عنصر کسب اطلاعات نظیر ماهوارهها، باعث میشود که
اطلاعات بهطور دقیق و مضاعف کنترل و مقایسه شده و در نهایت تصمیمگیری
مسئولان نظامی و سیاسی را آسانتر کنند.
حال چنانچه برابر طرح ایالات
متحده چنین سامانه دفاع موشکی (BMD) یا سپر دفاع ضد موشکی در کشورهای شرق
اروپا (چک و لهستان) و کشورهای شمال شرق اروپا که نزدیک به روسیه هستند،
استقرار یابد – اگرچه همانطور که آمریکا ادعا میکند، میتواند از فعالیت
و آزمایشهای موشکی ایران و کره کسب اطلاع کند و مؤثر در اهداف کلی آمریکا
است – لاجرم هرگونه فعالیت نظامی و غیرنظامی روسیه و دیگر کشورها نظیر چین
و هندوستان نیز از آن طریق قابل کنترل و ردیابی میباشد.
پوتین و
مسئولان نظامی روسیه میدانند که کسب امتیاز اطلاعات در این حد توسط
آمریکا، یعنی به هم خوردن تعادل نظامی، یعنی اینکه اگر روسیه دوباره
بخواهد این برتری غرب را خنثی کند، ضرورتاً باید سرمایهگذاری بیشتری کرده
تا با توجه به عامل غفلت و تأثیر آن در جنگ، امتیاز از دست رفته را
بازیابد. برای دستیابی به این هدف، اینکه بوش - ریاست جمهوری آمریکا -
بگوید روسیه را دشمن نمیداند یا عصر جنگ سرد پایان یافته، کافی نیست و
شاید آزمایش اخیر موشک با کلاهک چند پیکانه (هر سرجنگی مخصوص یک هدف) از
جانب روسیه و یا اعلام هدفگیری کشورهای اروپایی توسط روسیه، هشداری به غرب
تلقی شود.
پوتین با انجام یک مانور سیاسی، جهت رد استقرار سپر موشکی در
همسایگی خود، استفاده از سامانه دفاع ضد موشکی مستقر در آذربایجان را در
کنفرانس اخیر سران 8 کشور صنعتی پیشنهاد کرد. او میداند که در این صورت،
دستکم اداره عملیات کلی این تأسیسات و تجهیزات از طریق روسیه و زیرنظر
کارشناسان آن کشور خواهد بود و سرانجام روسیه کنترلی بر اینگونه فعالیت و
کاهش درز اطلاعات را خواهد داشت، در عین حال این پیشنهاد مغایر با خواسته
غرب نیست.
اگرچه آمریکا امکانات بهرهگیری از تأسیسات آذربایجان برای
کنترل آزمایشهای موشکی ایران و کره را ندیده نخواهد گرفت، اما ادامه
فعالیت استقرار سامانه سپر موشکی در کشورهای شرق اروپا را، نیز با طرح
دلایل فنی و سیاسی همواره مد نظر خواهد داشت؛ زیرا اهدافی که از استقرار
سامانه سپر ضد موشکی و استقرار آن در کشورهای موردنظر توسط آمریکا دنبال
میشود، نتایجی کاملاً جدا از پیشنهاد پوتین به بوش را میدهد و جایگزینی
این پیشنهاد با طرح اولیه هرگز امکانپذیر نخواهد بود.
اگرچه روسیه در
پی کسب امتیازاتی در این زمینه بوده و دولت آذربایجان نیز موافقت خود را
با این طرح اعلام کرده است، نتایج نهایی که از اینگونه سیاستها نصیب
سیاستمداران کرملین خواهد شد، بسیار ناچیزتر از امتیاز بیاعتمادی است که
در کشورهای همسایه و باورهای مردم آن میگذرد.
سیاستمداران کرملین باید بدانند که در این صورت عملاً آمریکا به چیزی بیشتر از آنچه مدنظرش است، دست خواهد یافت.
توضیحات:
شناسایی دوست از دشمن
IFF=Identification Friend or Foe
موشکهای بالستیک قارهپیما
ICBM=Inter Continental Ballistic Missile
ورود مجدد به جو
RV=Re Entry
موشک چند پیکانه
MRV=Muliple Reentry Vehicle
موشک چند پیکانه مستقل
MIRV= Multiple Indipedent Re entry Vehicle
سطح مقطع راداری
RCS= Radar Cross Section
رادار پشت افقبین
OTH= Over The Horizon Radar
دفاع ضد موشکی
BMD= Ballistic Missile Defence
در
رادار OTH تشعشعات راداری از طبقه یونسفر فضا انتشار و به فضای پایین خارج
از دید منعکس و امواج برگشتی مجدداً پس از برگشت از طبقه مزبور تحلیل
میشوند